روز جهانی زن وسهم زنان افغانستان از آن

امروز هشتم مارچ است، "روز بین المللی زن". چه نام با مسمایی! امروز اگر تلکس خبرگزاری ها وسایت های مختلف را نگاه می کردید حتما در گوشه ویا کنار آن مطلبی در مورد امروز را می توانستید به راحتی پیدا کنید. وجود یک روز بین المللی فرصت مغتنمی است تا دردها ومشکلات فرو خورده این طبقه از جامعه که در طول سال توسط مسائل دیگر تحت الشعاع قرار می گیرد دوباره سرباز کند وطرح آنها تلنگری باشد بر پیکر جامعه مرد سالار!
این طبقه که نیمی از جامعه بشری را شکل می دهند در اكثر کشورها، از حقوق انسانی تنها بر اساس قوانین اساسی برخوردار میباشند، ولی در عمل علی الخصوص در کشورهای جهان سوم، حقوق حقۀ این قشر فعال جامعه تا حد امكان ضایع وپامال شده و ناروایی هایی كه بر آنان وارد میگردد، مورد پیگیروبازخواست قانونی واقع نمیشود.
متاسفانه با تمام تلاشهایی كه موسسات بین المللی حقوق زن، دراین راستا به خرج میدهند، بیم آن میرود كه در پهلوی بیرنگ شدن امكانات عملی حقوق بشری و نقض حقوق انسانی، مخصوصا حقوق زن كاملا پامال و معدوم گردد.
اما زن ودختر افغانی در کجای این روز قرار دارد وچه سهمی از این روز می تواند داشته باشد؟ میدانیم كه در افغانستان جنگ زده، در کنار صدمات بنیادین و غیر قابل جبرانی كه بر این کشور و ملت وارد میشود، زن مظلوم، بیشترین حد از رنج، محدودیت ومشقت را متحمل میشود.
در عصر طالبان این محدودیت به حد اعلای خود رسید که نتیجه آن محرومیت کامل زنان، از کلیه حقوقشان بود. خودکشی به دلیل ظلم و قیود شوهران، فروش و سنگسار شدن و... را می توان به عنوان نمونه هایی از این دست به میان آورد.
کمی در حال قدم بزنیم، گزارش سالانۀ یونیسف در مورد زنان و کودکان افغانستان وضعیت دیگری را از این طبقه از جامعه در جامعه کنونی ترسیم می نماید:
" از هرصد هزار زن باردار، ۱۶۰ تا ۱۹۰ نفر از آنها با طفل خود یا بدون آن تلف میشوند، باوجود پول سرشاری كه برای بازسازی و بهبود اجتماع افغانستان، در دسترس دولت و موسسات قرار دارد، زنان و کودکان افغانستان از امكانات موسسات، ۹۵ ٪ محروم میباشند. زنان افغانستان كه ۳۰٪ قوۀ انسانی كار را در صنایع، زراعت و مالداری تشكیل میدهند، هیچ نوع حق استفاده از حاصل زحمات خویش را ندارد و هیچگاهی هم به بازارفروش محصولات دسترسی ندارند.
در افغانستان، زن از تفکر مردسالاری که بر جامعه ما حاکم است، رنج می برد. ذهنيت برتر بودن وبرحق بودن مرد، يک اصل غير قابل تغيير در جامعه است. آنچه بنام غيرت افغانی به مباهات گرفته می شود، خرد کردن عواطف واحساسات زن است. در کشور ما بنا بر حکومتهای مستبد، زن به لحاظ جسمی موجودی ضعيف و ناتوان به حساب می آيد اما واقعیت خلاف اين ذهنيت را ثابت می کند. دختر فروشی به شکلی رقت باری رواج دارد. در اکثر مناطق هر گاه بين خانواده ها نزاعی شکل بگيرد منجر به کشته شدن يکی از طرف میشود. گستردگی بيسوادی، عدم دسترسی به ساده ترين و ابتدايی ترين تسهيلات زندگی، اقتصاد خراب و آگاهی نداشتن از حقوق انسانی همه و همه زنان افغانستان را ناتوان ساخته است.
آزادی زنان افغانستان بر اساس سنت ها، بحرانهای پی در پی و فرهنگ عقب گرایی کاملا محدود است. چادر يک امر قانونی و اسلامی نيست، بلکه برای رفع خشونت يک ضرورت فردی برای زن است. پوشش چادر يا برقع را هر زن، با در نظر داشت رسوم محلی، رعايت می کند. برای هر زن در هر موقعيتی که باشد گرفتن اجازه از شوهر برای بيرون آمدن از منزل امری حتمی است. آنچه که زنان را ملول کرده است سنتی بودن جامعه عقب گرای افغانستان و مرد سالاری بودن آن است. طبق قانون اساسی افغانستان و بر مبنای تساوی حقوق زن با مرد، زنان می توانند در پست رياست دولت، نماينده پارلمان، قوه قضائیه و در هيئت دولت جای گيرند. رای زنان در انتخابات تعيين کننده محسوب می شود. مگرتاهنوز مشارکت زن در مسایل سیاسی افغانستان يک امر نمايشی تلقی شده است. زیرا او که از حق انتخاب شوهر محروم است، چگونه میتواند نماینده آينده اش را انتخاب کند؟
در پایان این جستار، آرزومندم که فضایی بازتر وامن تر برای زنان ودختران کشور فراهم گردد و آنان نیز فارغ از محدودیت ها ومشقت ها، دوشادوش مردان در آبادانی کشور سهیم باشند.
جمعی از دانشجویان حقوق وسیاستیم که گاهگاهی در این سرا، اگر تاب بیاوریم وحوصله مان سر نرود می نویسیم، نه فقط مسائل مهم واساسی بل، هر آنچه که در ما نسبت به خود واکنش، شاید واکنش خاص ایجاد می نماید.